درباره مدیر کافه ارتباط با مدیر دنج ترین میز کافه Follow BTANIS CAFE مشتری‌های VIP
BTANIS CAFÉ
BTANIS CAFÉ
somewhere between the consciousness and the unconsciousness
Barana
Barana
  • پست شده در - پنجشنبه, ۲ دی ۱۴۰۰، ۰۸:۱۲ ب.ظ
  • ۲۴۳ : views
  • ۴ : Comments

افکار و تصمیمات ۵ صبحی

این اواخر حس زندگی نکردنِ شدید گرفته منو.شایدم از مرض دائما خوب نشون دادن شرایط خسته شدم.تهش ب اول سال تا همین امروز که نگاه میکنم،خیلی کارا کردم.واقعا خیلییی!اونقدر ک مطمئنم بعضیا میمیرن ولی نمیکنن.

با این حال مثل ...از خودم طلبکارم!ولی میدونم که حداقل:
۱# بار تو کل ۱۷ سال عمرم مثل اون آدم رویاییِ توی مغزم رفتار کردم. شجاع،مطمئن ومقتدر کسی که محکم قدماشو برمیداره.
#بلاخره قدم برداشتم!بالاخره عمل کردم!حتی کوچیک و این جذاب ترین بخش ماجراست بعد از ماه ها نان استاپ یاد گرفتن و یاد گرفتن...
# شخصیت من و باور های من به حدی سرعت پیشرفت و رشدشون زیاد شده که حتی قابل مقایسه با ادم اول آذر یا اول پاییز نیستم چه رسد به اول سال
#دارم مهارت یاد می گیرم.عرضه کردنشو یاد میگیرم و بیشتر براش وقت میذارم به همین راحتی

#انضباط شخصی!خیلی بیشترش کردم
# مربیم حسابی به خاطر روند رو به رشدم تحسینم کرد و یک سال تلاش ب زیبایی خودشو نشون داد.زیاد ورزش کردم،کیلومتر ها دویدم و روی ماهیچه های چهار سر ک مورد علاقه ترین بخش بدن واسمه و به نظرم حتی از سیکس پک هم مهم تر و زیباتره،خیلی زیاد کار کردم.جدیدا حرکت های روزای اول سال هیچ تاثیری روم ندارن..در حد قلقلک.ب خودم میگم فکرشو میکردی به همچین لولی از استقامت و انعطاف برسی؟
# انقلااااب!درسته.انقلات توی روابطم.ارزوشوداشتم ولی الان واقعا دارمش.آدم باید با دوستاش پیشرفت کنه ن؟خوشحالم که بهترین دوستم همراهمه.خوشحالم که حداقل دارم تلاش میکنم خودمو به خانوادم ثابت کنم که دیگه ادم قبل نیستم.که این یه فصل جدیده برام و باید حتی اونارو متقاعد کنم که میتونمم!
# کلی روی موضوعات مختلف و زبان های دیگه و هر چی که نیازم بودتا گرون تر باشم،کار کردم

و خیلی چیزا....واقعا خیلی چیزا.نمیدونم کدوماتون از اول ۱۴۰۰ با من اشنا شدین.اون تایم یه سری هدف سالانه گذاشتم
باید الان به خودم تبریک بگم که تا اخر آذر...
آره!بنی تو ۷۰ درصدشو اچیو کردی!واقعا بهش رسیدی!کل دنیا دست ب دست هم دادن ک تا اخر اذر همه چیز جفت و جور شه و شد!مگه میشه بخوای و به تو داده نشه؟اینقدر خوش شانس هستم که دنبال یه موضوع برم و حتی انتظارم هم خیلی طولانی نمیشه.سریعا از یه طریقی بهش میرسم یا پیداش میکنم.
اما..اما...اما خیلی خفن تر از اینم میتونستم باشم!ولی نیستم.پس..میتونستم در حد مرگ تلاش کنم اما نکردم.و این تنها استراتژی ۳ ماه پیش رومه
که  وحشتناک بخوام ، تلاش کنم و تا ته ۱۴۰۰ خیلی بالاتر از هدفامو بزنم.میدونم این شدنیه چون دارم درباره خودم حرف میزنم.این ۳ ماه رفتم که عقب افتاده هارو جبران کن و کردم. میدونم بنی دقیقا چه قدر نامحدوده پس براش کاری نداره که یه انقلاب زمستونی کنه.براش کاری نداره که تک تک رویاهای منو بکنه تجربه های امروز و فرداش
خب!باید برنامه های این انقلابو بچینم
اون وقت شاید آخر سال کمتر به خودم غر زدم.اول با عقب آوردن ساعت آلارم بیدار باشم باید شروع کنم.نیم ساعت هم نیم ساعته.

_این متن
*۵:۳۰صبح*

نوشته شده.