درباره مدیر کافه

میز شماره 8 کافه:

1
2
3
Start

سلام!من بنی هستم.خیلی از شما منو به اسم بارانا میشناسید.اینجا کافه بیتَنیزه!

این شبیه یه جور معرفی نامست.و چرا میز 8؟خب این میز دقیقا کنار پنجره است.من عاشق نور خورشید بین ساعت ۶ تا ۷ تو تابستونم.و این ساعت توی زمستون بین ۴ تا ۵ بعد از ظهره.این میز یه دونه صندلی بیشتر نداره؟میدونین چرا؟
چون مال وقتاییه که میخوام به جا خیره بشم و به هیچ چیز و همه چیز فکر کنم...

خب!در 13امین روز از 12امین ماه سال 82 متولد شدم.
و به تمام روز هایی که سپری کردم،افتخار میکنم.

بهتر شدن،فردای بهتری رو بهم هدیه میده به همین علت هر روز با خودم تکرار میکنم که چه قدر بهتر میتونم باشم و از تکرار این موضوع دست نمیکشم.

من هر روز برای چیزی که میخوام برنامه دارم.و هر روز کاریو انجام میدم که واقعا دلم میخواد انجام بدم.دلم میخواد تاثیر گذارباشم و تا بتونم به همه کمک کنم.و همیشه انجامش میدم.

من آرمی ام💜و یک اوتی سون.

موسیقی های کلاسیک پلی لیست هامو تشکیل میدن و بیشتر طرفدار تنها ملکه دنیا تو این سبک هستم.البته علاقم به بیس رو فراموش نکنید.با موسیقی کلاسیک نمیشه پارتی کرد!

مد و فشن قرن ۱۹ به شدت واسم جذابیت داره.البته لش بودن خوبه،اما من از زیبایی اشراف زاده ها و لردهای انگلیسی قرن ۱۹ نمیتونم بگذرم.

کتاب..؟زیاد میخونم!قبلا بیشتر تو حوزه تخصصی و شغلیم بود.....ولی الان،به ادبیات قرن بیست دل دادم!شاید هم اون دل منو برده.

هلثی لایف استایل؟به شدت طرفدارشم!سعی میکنم رعایتش کنم.رژیم های غذایی مداوم و پرهیز های دائمی.

ورزش؟چیز عالی ایه.قبلا دونده بودم و الان فیتنسورم.

یادگیری؟نیاز پایان ناپذیر بشر!

فوتبال؟بیگ بنگ زندگی من!!!!ساده ترین ورزش جهان که به سختی توش میشه برد.

آبی یا قرمز؟زندگیم جایی قشنگ میشه که دوستام منو با استقلالی بودنم به یاد میارن..

فیلینگ؟من دائما تلاش میکنم که عالی باشم.حتی اگه افتضاح ترین حال جهان رو دارم.این تلاش واسم ارزشمنده.وگرنه دپ بودن،ناراحت بودن یا داغون بودنو که همه بلدن!!

تغییر؟من از تکراری بودن بدم میاد چون حوصلمو میبره..تغییر و تنوع رو به جهت مثبت،دوست دارم!

بیشتر روزم صرف چی میشه؟شغلم،کتاب،فکر کردن روی ایده هام،موسیقی، ورزش و رقص

حاشیه؟دوستش ندارم.

درونگرا؟برون گرا؟ اهم اهم.من یک عدد درونگرایِ برونگرا هستم.توی وبم زیاد حرف میزنم  ولی اگه یه هفته رو باهم توی یه مکان بگذرونیم ممکنه لحظاتی بیاد ک حتی بودنم رو احساس نکنی.نسبت به این جمله خوشبینم:من ماسک های مختلفی در مکان های مختلف روی صورتم میزارم.

سوالات بعدی رو خودتون بپرسین...**

پ.ن(24آذر1400):خیلی موفق بودم!تو تغییر دادن خودم و باور هام از یه چپ مغز به یه آدم معتدل تر.خیلی تونستم و این فاصله ۳ ماهی که نبودم پیشرفت بدم شخصیتمو.روی دیدگاهم به شدت کار کنم.کلی تمرین کردم و کلی کار باحال انجام دادم تا باور های خوب و سفید به مغزم بدم و میتونم بگم واقعا دارم معجزه هاشو میبینم توی زندگیم.و چی فوق العاده تر از بیشتر حس کردن حضور خدا؟این عالیه!

پ.ن(12آذر1401):همه چیـز سخت اما خوبه.من هنوز به زندگی کردن و جنگیدن ادامه میدم.

پ.ن(26مرداد1402): 'حال بد' نمیدونم دقیقا تعریفش برای بقیه به چه صورته.اما این مدت..از زمستون پارسال تا بهار امسال،حال خوبی نداشتم.من مشکلاتمو خودم حل میکنم و مسئولیت زندگیم با خودمه،عمیقا کسی متوجهش نشد چون من مثل همیشه بودم ولی از درون متلاشی..سخت بود تا تونستم دوباره تیکه هامو جمع کنم

سخت بود تا دوباره تونستم از نفس کشیدن لذت ببرم.اما موفق شدم،بازم تو جاده اصلی زندگیمم.و باز میتونم از صمیم قلبم از خودم راضی باشم.اما اینقدر فرق کردم که خودم هم باورم نمیشه.هر چی که بود با اطمینان،الان،انسان بهتر و البته با تجربه تری ام.