- پست شده در - دوشنبه, ۲۷ ارديبهشت ۱۴۰۰، ۱۲:۰۰ ب.ظ
- ۲۳۰ : views
- ۱۲ : Comments
- : Categories
IDAHOBIT🌈
ترجیح میدم عنوان امروز رو به این جمله تغییر بدم:
روز جهانـیِ پذیرفتنِ هوموسکشوال ها،ترنسجنـــدر ها و بایسکشوال ها
مبــارررررک!
*تا زمانی که تمرکز بر مبارزه با ضدِ(بای ها،ترنس ها وهوموها) باشه علنا نمیتونه اتفاق خاصی بیافته.شاید اگر 17 می رو به جای مبارزه،روزِ پذیرفتـن نام گذاری میکردن،بهتر بود.
و امـا...
دلم خواست امروز یکم از ال جی بی تی ها بیشتر بگم..و به همین دلیل این تاریخو انتخاب کردم.مقصد همه حرف های من ممکنه lgbt نباشه و یه جورایی خطاب به هر کسی که انسانه،قوه عقلیه داره و توانایی فکر کردن رو داراست باشه.میخوام بیشتـر از زیبا ترین حس دنیا بگم...
یه وقتایی به این فکر میکنم که واژه های استریت،بای،لزبین و گی بودن و همه عناوین انتخاب شده،یکـم اشتباهن و البته نامنصفانه.اینکه چه کسانی دقیقا اومدن و به این شکل و با چه اهدافی این طبقه بندی هارو مشخص کردن،برام نامعلومه.اما چرا میگم اشتباه؟وقتی به ابتدای خلقت برگردیم،کسی از کسی و جنسی از جنسی برتر افریده نشد.گنجینه ای بود که هیچ مخلوقی قبل از انسان لایق دارا بودن اون نبود و اینگونه شد که وجود بهتریـــــــــــــــــــــن مخلوق خدا به زینتی اراسته شد که هیچ افریده ای پیش از انسان قادر به درک او و لایقِ نگهداری از اون نبود.
و اسمش عشــــــــق بـــود.
- هیچ دانشمندی و هیچ تئوری تا به امروز تعریف دقیقی از عشــــق ارائه نکرده.بیشتر، همگی گفتن که عشق چی نیـــست.اما درباره موجودیت اون دقیقا کسی نمیتونه نظر بده.پس هر حسی عشق نیست،و هر عاشقی به عمق عشق پی نبرده.و چه زیادن افرادی که عشق رو محدود و منصوب به یک چیز مشخص میکنن و با از دست دادنش،عشقِ اون چیز رو هم از دست میدن.
اینکه من و تو عاشق باشیم،دقیـــــــــــــــــــقا نیازی نیست که آدمــــــی در ورای عشقمون باشه و انسانــی رو دوست داشته باشیم.عشق حتما نباید منحصر به آسمان و آسمانـی ها باشه،نیازی نیست حتما عشق رو در فیزیک انسان ها جست و جو کنیم.این حس مقدس نیازی به معیار،جغرافیا و نژاد نداره.محدود به سن و افکارِ متناهی انسان نیست.در وصف نمیگنجه و در وهم و خیال ما ترادفی براش پیدا نمیشه.
مهم نیست چـــــرا،چطــــــــــور،چگونـــــــــــــه...
عشق ابتدایی نداره،که انتهایی داشته باشه.مگه میشه کسی که جوهر وجودش از عشقه،بخواد بگه من حس میکنم که عاشق شدم...در برهه ای از زمان ممکنه اتفاقاتی رخ بدن و انسان هایی رو ببینیم که وجود عشق رو بیشتر حس کنیم.اما این دلیلش نیست ک قبلا درما وجود نداشته...!و این دلیل قانع کننده ای نیست که با از دست دادن اون فرد دیگه نخوایم عاشق باشیم.
عشق،تنها بازیِ بی قانـونِ جهانه.مهم نیست تو بعضی از زبان ها ریشش از گیاه عَشَقه میاد.گیاهی که وقتی دور درختی بپیچه اونو خشـک میکنه.یا در اوستا با نام اشک ازش یاد میشه.نه!عشق حیات میبخشه.این یاوه ها و ژاژها واسه اوناییه که هیچوقــــــــت جرات اینو پیدا نکردن که بپذیرن برای چـی افریده شدن.
عاشق خدا،خود،دیگری،طبیعت و هر چیــــــــــــــــــــــــــــــــــزی بودن.عیبـی نداره!
اگر با این حس روحـت بالندگی پیدا میکنه،چه اشکالی داره؟
اینکه عاشق هر چیزی باشی و حس بهتری کنی،جهانو از نگاه بهتری ببینی و حال دل خودت و خیلیارو خوب کنی،اشکـــــــال که هیچ،تبریـــــک هم داره.
عشق کُــله.و شاید بیرون از اون.
فقط میدونم،سپری کردنِ زندگی بدون عشــق،عمریــــه که بیهوده تلف شده.
ادم های زیادی به این جهان اومدن و هیچوقت به گنج درونشون پی نبردن.و حتما میلیارد ها ادم دیگه هم قراره اینجوری باشن.
اما خوش شانسیم..چون میدونیم که دقیقا تو هر شرایطی و با هر گرایشی میشه احساس عشق کرد.و اگر این حس رو نداشته باشیــــم تِــبو (گنــــاه) کردیم.
اینـــو بدون،هر کسی که هستی،با هر سنی،جنسیتی،گرایشی،ملیتی،رنگی و اعتقاداتی باید بدونی که تماما لایق عشقی واینجانب زندگی پر از عشـــــقی رو برات ارزو میکنه و میگه که تماما به عنوان یک انسان تحسیـــنـت میکنه و خیلــی دوسـتـت داره.