درباره مدیر کافه ارتباط با مدیر دنج ترین میز کافه Follow BTANIS CAFE مشتری‌های VIP
BTANIS CAFÉ
BTANIS CAFÉ
somewhere between the consciousness and the unconsciousness
Barana
Barana
  • پست شده در - پنجشنبه, ۲۷ خرداد ۱۴۰۰، ۱۱:۴۰ ق.ظ
  • ۲۴۱ : views
  • ۴ : Comments
  • : Categories

برتریِ منفـیِ زندگیم:احساسات بد،پـدر و مادر بد،اقوام بد،مدرسه بد،دوستان بد،اطلاعات بد

بار منفی عنوانم زیــــــاد بود نه؟؟؟اگر مینوشتم خانواده خوب،دوست خوب،مدرسه خوب،کم تر توجهت جلب میشد؟تا اومدی روی لینک بزنی و پستو ببینی،چند تا خاطره بد تو ذهنت پلی شد؟فکر کردین میخوام کلی شکایت و دعوا کنم؟یا که از تجربیات بدم بگم؟

 

اومدم مرکز تهدید مغزت رو بیشتر بهت بشناسونم.

آمیـگدالا؛که به عنوان مرکز تهدید شناخته میشه،نقش خیلی مهمیو به عهده داره.قسمتی از مغز که میتونه بدونه،بدون اینکه خودمون بدونیم!

 

مغز من و تو،یه چهره خشمگین رو در بین انبوهی از چهره های خوشحال به سرعت تشخیص میده.اما....!چهره خوشحال در جمع غمگین به راحتی قابل شناسایی نیست.

 

مغز ما اکثرا تهدید هارو نسبت به فرصت ها برتری میده.و البته باید هم اینطوری باشه.مغز حتی به تهدید های نمادین(و کاااملا نمادین) هم سریع واکنش نشون میده.

کلمه های عنوان:خانواده بد،دوست بد،احساسات بد،مدرسه بد و هر چیزی مثل اینا سریع تر از کلمه های:خانواده خوب،دوست خوب،احساسات خوب،مدرسه خوب و ... توجه رو جلب میکنند.همشون بار احســـاسی دارن،اما یاداوری یک رویداد بد،در سیستم مغز ما به عنوان تهدید در نظر گرفته میشه و تو زودتر روی اسم پست کلیک میکنی تا بفهمی چه اتفاقی افتاده.قضیه از ایـــن قراره.

 

ممکنه رسما تهدیدی وجود نداشته باشه،اما یــادآوری یک رویــداد بَــد به عنوان تهدید حساب میشه.

جنبه منفــی،جنبه مثبــت رو به شیـــوه های مختلف تحت تاثیر قرار میده و به سایه میبره و بیزاری از بــاخـــــت هم یکی از هزاران جلوه برتریِ جنبـه منفی هست.

مثل اینکه عاشق هوای بارونی هستی،اما سر یه اتفاق ازش متنفر میشی.درباره ادم ها هم همینطوره.یکی رو دوست داریم اما ازش میرنجیم،سراغ یکی دیگه میریم،حس خوشی دوباره در ما به وجود میاد اما با بروز مجدد اون اتفاق بد به طور مجدد دنبال سرپناه بهتری میریم.

حتی خودِ ما تمایل داره از خوده توصیفیِ بدش اجتناب کنه و در جهت خوب ها باشه.(پس اگه یه نفر نمیتونه اشتباهات و بدی هاشو بپذیره اذیــتش نکنین!اون فقط گناه داره!😂😂.اما این موضوع درباره خودمون هم صادقه!پس باید دقت کنیم👌)

 

شخصا به خودم میگفتم:نه سال برای یه دوستیِ صمیمی وقت گذاشتم،اما توی یک ماه تموم شد!وات د هل!!!چرااااااا؟؟؟؟

خب جواب مشخصه.با همین توضیحات میشه گفت که موفقیت بلند مدت توی رابطه به اجتنــاب و دوری از منــفی ها بستگی داره تا تاکید بر جنبه های مثبت.

*تخمینش چیزی حدودِ پنج به یک هست.یعنی رفتارِ متقابلِ خوب،از رفتار متقابل بد حداقل یا دست کم باید پنج به یک بیشتر باشه.

(اگه یه روز دلت خواست امار و احتمال بخونی:حداقل یعنی؛نسبت 5 به یک پایه حساب میشه و باید این عدد پنج خیلی بیشتر بشه.و به موازاتش رفتار بد کم تر شه.چون فضای نمونه ای تعریف نشده ما میتونیم بگیم دامنه این کسر بینهایته.یعنی کسر رو پنج دوم نکنش دوست عزیــز😜😂)

 

 پس وقتی با دوست پــسر یا دوست دخترتون کات میکنین و رابطه های عاشقانتون با احمقانه ترین و بچگانه ترین شیوه به پایان میرسن،دوستی هاتون بعد از سال های زیادی سر یه اتفاق کوچیک تموم میشن و غریبه میشید برای هم.اینکه دوست ندارید کلمه خیانت رو و نمیخواید کسی که بهش خیانت میشه شما باشید، اینکه اسایش و چیز هایی که دوستشون دارین ممکنه آنــی تغییر کنن و باعث نفرت شدیدتون بشن.یا اینقدر بدتون میاد توی یه درگیری لفظی با دخترا و پسرای فامیل شما بازنده باشید و اصلا خوشتون نمیاد باخت رو تجربه کنین....

همش و همش و همش ساز و کار مغز ماست.

فقط کافیه در اکثر مواقع سخت نگیریم و راهکارمون سرزنش کردن خودمون و بقیه نباشه.در واقع نیازه حواسمون باشه ک چ اتفاقی توی رابطه هامون یا علاقه هامون و اتفاقات پیرامونمون میافته.

واینو در نظر بگیریم که:

بیزاریِ حاصل از شکست در راه رسیدن به هدف،بسیار قوی تر از میل رسیدن به آن است.

حالا دیگه تو سر خودتون نزنین ک فلان شده و فلان اتفاق افتاده و فلان اسکلِ چهار درصدی باهام چیکار کرده.مکانیسم رو که درک کنی،فکر نمیکنم حرفی بمونه.درنهایت باید یه مرحله حرفـه ای تر رفتار کنیم،حرفــه ای تر فکر کنیم و تصمیم بگیریم!!!!نـــه؟؟؟؟

 

منابع:مقاله های :جان گاتمن-میشل کاباک-پل رازین و کتاب تفکر سریع و کند(از دانیل کانمن)

Notes ۴
Write Your Comment
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
Barana
Barana
  • پست شده در - يكشنبه, ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۰، ۰۷:۱۵ ب.ظ
  • ۱۹۳ : views
  • ۱۹ : Comments
  • : Categories

اگه شده بمیرم هم میرسم؟نه نه!میخوام زنده بمونم و بهشون برسم👑😇

عا واقعا داشتم ب این فکر میکردم که چی بنویسم و تصمیم ک گرفتم همینجوری بنویسم! (تصمیم بزرگی بود نه؟😂)
یه وقتایی هست که وقتی پای تحقیق هام میشینم هی ب خودم و برگه هام و یادداشت هام نگاه میکنم و میگم یعنی میشه؟!ترس تماما غالب میشه بهم که اگه نشه چی میشه...؟!

 

یکم زیاد نوشتم.اشکالی نداره اگه واقعا حالشو ندارین بخونین..ولی خب،اینو بدونین اگه ی سری تصمیم های جذابی گرفتین (هررر چی هسست!) که شاید مخالف زیاد داره، یا خودتونین و تصمیمتون بقیه پستو بخونین..!


در اداگه پاراگراف اول:
اما با افتخار یکسال گذشته رو به خاطر میارم که حسابی از لحاظ احساسی تحصیل کردم و تصمیم گرفتم این تحصیلو تا اخرین روز عمرم انجام بدم.
به خودم میگم تو یه نفری نمیتونی سیستمِ موجودِ حاکم رو عوض کنی،اما میتونی دانش ایجاد و توانایی ساختن یه سیستم جدید رو به دست بیاری.

بعد دوباره شروع میکنم.به کار روی ایده هام.به کار روی این همه منبعی که دارم برای یاد گیری.واقعا یکم سخته بیشتر روزا  ۵ونیم صبح بیدار شم.اما خب فقط اینجوری میتونم به همه کار ها برسم!شاید مجبورم کم تر از ۷ یا ۶ ساعت تو طول شبانه روز بخوابم،اما این مانع نمیشه که بگم (-خوابم میاددد!!!فقط یکم دیگه).

البته وقتایی انرژیم ته میکشه.خسته میشم حتی فیزیکی!خودمو روی مبل میندازم و سرمو با نگاه کردن به در و دیوارای خونه گرم میکنم.ولی بعد از چند روز استراحت میگم دوباره وقتشه.بزن بریم یاد بگیریم.

واقعا نمیدونم چیزی که میخوام تماما، شدنیه یا نه...اما یه روزی یه بزرگی گفت:بزرگترین ریسک اینه که ریسک نکنی.به خاطر همین همه تلاشم رو باید انجام بدم که سال آینده تصمیم نهاییم رو قطعی کنم و ترک تحصیل کنم.باید به قول هایی که به هم هدف هام دادم پایبند باشم.
خانم های وکیل و حسابدار آینده که حسابی روی من حساب باز کردن.و خب مسئولم الان!درقبال قولی که بهشون دادم.

شاید تابستون کشمکش های زیادی داشته باشم.چون پدر میگه دیگه باید تابستون واسه کنکور بخونی.اما خبر نداره دخترش که حسااابی ام روش حساب باز کرده که حداااقل دانشگاه صنعتی اصفهان(دومین دانشگاه تراز اول مهندسی تو ایران) قبول شه،چه نقشه هایی تو سرشه.
تصمیم ندارم بگم بهشون.چون یه حرف توی مغزم تکرار میشه:
داری هدفاتو برای بقیه تعریف میکنی؟تبریک میگم تو یه احمقی!

 نمیخوام حماقت کنم.حداقل الان نه.میخوام نتایجم حرف بزنن.برام مهم نیست که چه قدر شکست و موفقیت توی این راه به دست میاد.
میدونم که قراره حرف زیاد بشنوم. نیش و کنایه ها از الان اماده ان.اما اونا نمیفهمن!
که من مسیریو پیدا کردم که بهش میگم مالِ مَن.
و هدفیو دارم،که هیچکس..مطلقا هیچکس توی دنیا اونو نداره. روزی رویا بود.اما الان به چند بخش تقسیم شده.ممکنه فقط بدونم امسال قراره چیکار کنم و تکلیفم هنوز برای ۱۴۰۱معلوم نباشه که دقیقا باید چی بشه.اما فعلا برنامه و فوکس من روی یک سالست. قرار نیست همه چیز از الان تا اخر مشخص باشه.شاید ده تا قدم بعدیو نتونم پیش بینی کنم اما میدونم قدم فردا صبح چیه.و خب این یه مزیته.نه؟

میدونم که روزی خودشون ازم تشکر میکنن که راه خیلی هارو رو ادامه ندادم.اون روز کیه؟یک سال دیگه؟دوسال دیگه؟شاید ۵سال دیگه!
اما میدونم که تک تک این ادما جزو انگیزه هام برای حرکتن.باید ببینن و خووووب تماشا کنن که چیکار میکنم.

اونا هر روزشونو تکرار میکنن..اما من خسته شدم از اینکه بیشتر از ۲۰..۳۰تا منبع بزرگ و معتبر هست که هر هفته و هر ماه باید گزارش هاشونو،پیش بینی هاشونو و کوفت و زهرمار رو ازشون گرفت.بعد مطالعه کرد تا رفتار و سیاست های پولی و مالی غول های جهانو بررسی کرد که قراره برای یه ماه آینده به کدوم سمتِ فااااکی ای بریم؟(این واقعا نهایت بی ادبی بود.ساری!)
واقعا چشمام بعدش میسوزن!من دیگه واقعا نمیخوام هیچکدومو بخونم.به خاطر همین تصمیم گرفتم یه کاری بکنم.
به جای خودنشون...باید مشخص کنم که چی بنویسن!این بهترین گزینست.

Notes ۱۹
Write Your Comment
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
Barana
Barana
  • پست شده در - يكشنبه, ۲۹ فروردين ۱۴۰۰، ۰۷:۳۰ ب.ظ
  • ۱۹۳ : views
  • ۸ : Comments
  • : Categories

یه حسِ زیادی خووووب✌️

اینکه الان رسما اولین جلسه رو با تمام اعضای تیم برگزار کردیم

درباره محتوا بحث کردیم،نظراتشونو همه گفتن،اصلاح کردیم،گسترش دادیم

و حس کردیم توی سیل موضوعات داریم گم میشیم اما دوباره به خط اصلی برگشتیم...

همـــــــهههه شوق و ذوق اولین جلسه کاری رو توی قلبم نگه میدارم

چون الان،رســما...

یـه مدیــر کسـب و کــارم.

و یه شریک فوق العاده و یه تیم فوق العاده دارم.این اولین گامم برای تبدیل شدن از یه مدیــر به یه رهبــر واقعـیه و خب،من تمــام تلاشمو میکنـم که

شکست بخورم

و

یاد بگیرم!

29فروردین ماه 1400

Notes ۸
Write Your Comment
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
Barana
Barana
  • پست شده در - پنجشنبه, ۱۹ فروردين ۱۴۰۰، ۱۰:۰۷ ق.ظ
  • ۱۳۶ : views
  • ۰ : Comments
  • : Categories

تارگت هایی که برای دوماه اینده باید بزنمشون💜😍☕

سلآآآآآم چطوووورین؟!

من که عالی!

بعد از صبحانه و تایم دویدن در حال انجام کار های الویت دارم بودم

اونا رو هم انجام دادم.

قرار بود درباره تارگتینگ های دوماهه صحبت کنمم**خب از 15 فروردین تا 15 خرداد که دوماهه از هر چیزی که مدنظرمه،یه کارهایی رو باید انجام بدم.

 

*تا اون موقع باید 30الی40% مشخص کرده باشم دقیقا چه جور سیستمی میخوام!

*تا اون موقع تحلیل تکنیکال رو کامل باید یادگرفته باشم

*تا اون موقع باید حسابی روی مهارت های تحلیلی اقتصاد خرد و اقتصاد کلان کار کنم

*تا اون موقع 3الی4 کیلومتر رو باید با بالاتر از70% الی 60%سرعتم توی 20 دقیقه بدوم(میشه نصفِ دو صحرانوردی،چون اون 8 کیلومتر توی 30الی40 دقیقست-ناقابلا میشه 16 دورِ کامل دورِ زمین دو و میدانیِ چمنِ فوتبال.دور اون بیزی هه نه مستطیلش**)

*به سبک زندگی سلامتی هم که با یه سری موارد کوچیک وضع کردم عمل کنم.(مواردش زیادن!)

*البته اولین جلسه کسب و کارم رو هم دیروز برگزار کردیم.و خب من تا دوماه اینده باید با دوستم و البته شریکم حسابی روی استراتژی های محتوا و فرایند کاریمون فوکس کنیم و بهبود بدیم.

 

اما خب..چند دقیقه پیش که داشتم یه سری تحقیقات انجام میدادم روی سیستم سازی به چیز های شایانی رسیدم!!

خب اینا چیز هایی بود که شخصا تعمیم دادم.

علتش این بود که میخواستم بعد از یه ورزش سنگین سیستم دوعه مغزم فعال شده باشه و نگاه علت و معلولی به چیز هایی که یاد میگیرم نداشته باشم و اینو کاهش بدم و تا حدودی هم موفق بودم!!!

 

خب!موفق باشید

وساز دلتوووون کوک^^

شما چیکار میکنید این روزا؟

(گو تو فیکسد پست)

Notes ۰
این مطلب قابلیت کامنت گذاری ندارد
Barana
Barana

عادتِ خوب-قانون اعداد کوچک و عیدیِ مَن**


چند ماهی هست که عادت کردم جمعه ها به خودم نامه بنویسم.حتی شده فقط بگم:
سلام
عاشقتم
و خدانگهدار...^^
دلم میخواد امروز به خودم بگم یکسال؛بیشتر و بهتر تلاش کردن هات مبارکت باشه^^امروز به خودم میگم...دمت گرم!امسال واقعا عالی بودی!
همینطور میخوام یاداوری کنم که توی چهل و دو روز به اندازه چهل و دوسال پیشرفت کردی و این عالیه؛مَن...!
دلم برای من امسالت تنگ میشه.ولی همیشه با همین روال که تا اینجا تلاش کردی،تلاش کن و هر بار یه چیز کوچیک و جدید تری رو یاد بگیر، شروع کن و انجامش بده تا قدرت میتوز رو بیشتر ببینی و هر روز انضباط فردی و بهره وریت رو افزایش بدی.
در آخر میگم که دوستت دارم.و خدانگهدار.
🍓🍓🍓🍓
 مقاله جدیدی که درباره قانون اعداد کوچک و نمونه گیری های اشتباه دانشمند ها خوندم خیلی جالب بود!
درواقع میشه گفت قانون اعداد کوچک مظهر یه پیش داوری  کلی هست که قطعیت رو به شک ترجیح میده.تمتیل شدید به این باور که نمونه های کوچیک،نماینده نمونه ای کلی تر از چیزی هستند که از اون انتخاب شدند.
در واقع داره میگه ما به محتوا توجه داریم تا به اعتبار اون ها.
و این باید باعث شه تا وقتی نمونه بیشتری از یه موضوع سراغ  نداریم از این قانون استفاده نکنیم چراکه ما تمایل داریم در انسجام چیزی که میبینیم اغراق کنیم!
در نهایت مشکل اینه که یک رویداد تصادفی رو به اشتباه به عنوان یک رویداد نظام مند در باره یک موضوع/شخص طبقه بندی میکنیم و نتیجه میگیریم.
حالا میشه به این سوال جواب داد که:
چند تا دستاورد بزرگ و موفق باید حاصل شه تا هیئت مدیره باور کنه که یه مدیر استعداد خارق‌العاده  ای داره یا خیر؟((شاید چند تای اون دستاورد ها کاملا تصادفی باشن!کسایی که یکم با امار و احتمال اشنا باشن میفهمن دقیقا منظورم اینه که امار تمرکز بر چیزیه اتفاق نیفتاده[و بیان میکنه احتمال وقوع  رخداد موجود به اندازه رخدادی هست که اتفاق تیافتاده]و ذهن ما دوست نداره اینو بپذیره...!!))
💜💙💜💙🌛

دارم به این فکر میکنم که توی هدف گذاریم خیلی تغییرات مثبت تری میتونم ارائه بدم!
و  دارم انجامش میدم!
خب میخوام هر بخشو که نیاز ب توضیح داره و اونارو مجددا یاد میگیرم و یادداشت میکنم،توی وب بذارم.
میدونم و مطمئنم که هر کسی بخونه و عملیش کنه به دردش میخوره!
و خب زحمتش اینه که من هر روز بخشیش رو تایپ کنم!
عیدیِ خوبی میتونه باشه^^
نه؟🌛😍😋

Notes ۰
این مطلب قابلیت کامنت گذاری ندارد
Barana
Barana

?Whats Up

💙.안녕

خب خوشحالم که قسمت های بعدی دوره جدیدی که توش ثبت نام کردم درحال بارگذاریه و میتونم ادامه فایل های هدف گذاری جی پی اس رو ببینم.

در کل شوق یادگیری چیزیه که هیچوقت نباید ته بکشه😋

استقلال ساعت چهار بازی داره..و طبق روال همیشه:

اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من

دل من داند

و من دانم

و دل داند 

و من

💙💙💙💙

جدیدا روی این دارم کار میکنم که حواس پرتیمو موقع انجام کار های مهمم کنترل کنم.همه فکر هایی که توی سیستم یکم چرخ میخورن و درواقع با همون اصطلاح تفنگ ساچمه ای ذهنی ازش یاد میشه؛باید کنترل شن تا تمرکز ۱۰۰درصدی موقع کار کردن داشته باشم.

🍀و خب راه حلی که استادم امتحانش کرده بود و جواب گرفته بود:یادداشت کردن اون افکار دقیقا در همون لحظه ایه که به ذهن میاد.

🚩منم شروع کردم به انجام دادنش!

🌼🌼🌼🌼

امروز باید بعد بازی که تا ۶ طول میکشه سریعا به تردینگ ایکونومیکس سر بزنم و تحلیل هامو انجام بدم!

همینطور باید وویس های تحلیل استادم رو هم گوش بدم!

پس باید بدون اتلاف وقت از ۶تا ۸کار هامو انجام بدم...

✌💜

 

بعدش هم میخوام کاپ کیک بپزم!

فکر خوبیه^^🍸

Notes ۰
این مطلب قابلیت کامنت گذاری ندارد
Barana
Barana

Learning Has Two Parts

یادگیری دو قسمته...
اولین بخش چیزیه که یاد میگیریم
و دومین بخش چیزیه که یادمیگیریم تا چجوری اون چیزیو که نمیدونیم یاد بگیریم.

و درواقع قسمت دومه که خیلی مهم تره!
چون موظفیم حقایق رو بفهمیم.
و هستن...تعدادی که تمایل به درک حقایق توسط آدم های دیگه ندارن.
و البته قرن هاست که ژن آدم های دیگه ب همه چیز جز آموزش دیدن گراییده.
مهم مشخص کردن بخشِ مهم و آموزش دیدن توی اون زمینه هست

Barana

Notes ۰
این مطلب قابلیت کامنت گذاری ندارد
Barana
Barana

I'll Show You

دلم میخواد بهت بگم آزادی به هر شکلی که میخوای فکر کنی

اما من الان دیگه از راهم دست نمیکشم.اونم نه وقتی که تا اینجا اومدم

قریب به یک ساله که بیش از چیزی که قبلا تلاش میکردم دارم تلاش میکنم.

قریب به یک ساله که دیگه کم تر استراحت میکنم کم تر وقت تلف میکنم

قریب به یک ساله که میتونم به خودم بگم روزی 1درصد پیشرفت کردم!

دارم اموزش میبینم دارم یاد میگرم و عمل میکنم به اون چیزایی که جایی یاد داده نمیشه

اگه گنجایششو نداشتم،هدفش رو هم نداشتم!چند روز پیش که دوستم پرسید ارزوت چیه..

جوابی نداشتم بهش بگم!چون مدتی میشه که یاد گرفتم چطوری ارزوهامو به هدف تبدیل کنم!

من خیلی وقته ارزویی ندارم.چون هر روز به خودم میگم

امروز کارایی رو انجام میدم که دیگران حاضر نیستن انجام بدن

و فردا کارایی رو انجام میدم که دیگران قادر نیستن انجام بدن

 

من شاید قدرت عوض کردن سیستم موجود رو نداشته باشم

اما دانش اینجاد سیستمی قوی تر از اون رو دارم و توی راه ایجاد و پیشرفتش

تا اخرین لحظه زندگیم دست از تلاش و یادگیری برنمیدارم!

 

Notes ۰
این مطلب قابلیت کامنت گذاری ندارد
Barana
Barana
  • پست شده در - چهارشنبه, ۱۳ اسفند ۱۳۹۹، ۱۲:۵۳ ب.ظ
  • ۱۵۰ : views
  • ۰ : Comments
  • : Categories

Stay Gold

روز های زیادی میگذرن...

نزدیک به 6 هزار روز...

وقتشه به خودم تبریک بگم که اینقدر خوب تا اینجا پیش اومدم!

جمله ای که از یورگن کلوپ چند روز پیش خوندم واقعا تاثیر زیادی روم گذاشت..

از اینکه مدام به بازیکنانم یادآوری کنم چه قدر خوب میتوانیم بازی کنیم،دست نمیکشم.

خب فکر کردم به خودم بگم:

از اینکه مدام به خودم یادآوری کنم که چه قدر میتونم بهتر و پیشرفته تر باشم دست نمیکشم.

این بهترین کاره!نیست؟

از امروز این جمله رو زیاد با خودم تکرار میکنم!